پسرمون ماهانپسرمون ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
مامان ملیحهمامان ملیحه، تا این لحظه: 36 سال و 28 روز سن داره
باباوحیدباباوحید، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

دلنوشته های مامان ملیحه

آشوبم

اولین قاشق دست گرفتن قلقل

میدونید حرکت جدید قند عسل ما چیه ؟ پسرما ازپانزده ماهگی دیگه بلده خودش قاشق دست بگیره غذا بخوره . به ماست هم میگه ما به ای هم میگه اب به یه روز که مریض شدی بودی باباپیشت مونده بود باهم پدرپسری نشسته بودین ما میخوردین:)) فیلم ماخوردن ماهانی ...
30 مهر 1397

پانزده ماهگی

پانزده ماهگی - دل خزان شده مامان وای خدا چقد بگم مریضی خراست. چه روزایی کشیدم ازاول محرم که میشد تقریبا بیست شهریور اواسط چهارده ماهگی تا پانزده ماهگی خیلی روزای سختی بود اول خروسک گرفتی تاجایی که مجبورشدیم ببریمت بیمارستان بعدم هنوز خوب نشده دچاراسهال شدید شدی چه بی خوابی ها که برات نکشیدیم چه غصه ها که نخوردیم چه اشک ها که نریختیم! دلم خزان شده بود پسرم افسرده و خسته و درمونده یک پام سرکاربود و نمیشد انصراف داد یک پام مطب دکتر بابا هم همه زورشو میزد همراهی کنه ماخیلی دست تنها بودیم و هستیم. مادرجون اینا که کرج بودن دور بودن مامان جون هم خیلی کمرش درد میکنه ازطرفی عروسی خاله درپیشه گرفتار کارای اونم هست ...
21 مهر 1397

27شهریور چهارمین سالگرد عروسیمون با ماهان چهارده ماهه

بله 27 شهریور امسال چهارمین سالگرد عروسی من و باباوحید بود مصادف شد باشب تاسوعا اما من پیش دستی کردم یه هدیه بردم غافلگیرانه محل کاربابا این اقابابا رودست خورد حسابی کلایادش رفته بود البته گفت بعد تاسوعاعاشورا جبران میکنه هنوز نکرده به روش نیاوردم :دی تو هم به روش نیار:دی من هردوتون رو دوست دارم عاشقانه ولی گاهی وقتا فشار روم زیاده دست تنهام اذیتای بچگی تو هم بیش از بچه های دیگس بخاطر وابستگی شدیدت به من منو بخاطر روزای بدم ببخشید هردوتون بعدا نوشت: باتشکرازاین پست که بابا خوندو یادش افتاد و هدیه ظرفای خوشکل خرید:)) ...
3 مهر 1397
1